فیلمنامه مترجم کار مشترک چارلز راندولف، اسکات فرانک و استیون زیلیان با درون مایه ای سیاسی پلیسی، اساساً داستانی در مورد ترجمه و با محوریت مترجم است: نه صرفاً به این دلیل که شخصیت اصلی داستان مترجم بوده و داستان با پی بردن اتفاقی او از طرح یک سوء قصد شروع می شود، بلکه به این خاطر که در این فیلمنامه، ترجمه در سطوح مختلف درون زبانی و بین زبانی و با حضور فعالانه مترجم در جریان است.
مترجم، داستان زنی دورگه به نام سیلویا بروم اهل کشور ماتوبو است که مادر آفریقایی، پدر انگلیسی، محبوب خود آژین زولا و در نهایت برادرش را در جریان اقدامات خشونت بار و پاک سازی قومی دکتر زوانی، رهبر کودتایی ماتوبو، از دست داده است. سیلویا از آن پس به سازمان ملل می رود و به عنوان مترجم آغاز به کار می کند، چون بر آن است که دیپلماسی باید جایگزین خشونت در روابط میان کشورها شود. او تلاش می کند تا نقشی سازنده در این زمینه ایفا کند. او در این میان به طور تصادفی مکالمه ای را به زبان کو، زبان محلی مردم ماتوبو، در مورد سوء قصد علیه دکتر زوانی در مقر سازمان ملل می شنود. دکتر زوانی قصد ایراد سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل جهت توجیه اقدامات خشونت بار خود تحت عنوان دفاع از دموکراسی و مبارزه با تروریسم را دارد. سماجتهای سیلویا و پی گیری های کلر، مأمور ویژه فدرال، سرانجام پرده از ساختگی و تصنعی بودن این توطئه برمی دارد. تروری نافرجام که بنا بود به نوعی منجر به مظلوم نمایی زوانی و مهر تاییدی بر اقدامات خشونت بار او شود.
نوشتار حاضر با تمرکز بر نقش سیاسی، اجتماعی و البته فرهنگی مترجم، به بررسی چگونگی ایفای این نقش از سوی او و همین طور نحوه تأثیرگذاری شغل مترجمی بر زندگی مترجم و چالش ها و فرصت هایی که به واسطه این شغل در این داستان پیش روی او قرار می گیرد، می پردازد. دقیق شدن در شخصیت سیلویا و چگونگی به کارگیری مهارتش جهت پیشبرد اهداف و انگیزه های گاه شخصی و گاه جمعی خود، حداقل سه واقعیت مهم را در مورد ترجمه و مترجم آشکار می کند، از این رو نگارنده نیز بحث خود را با محوریت این سه موضوع دنبال می کند:
- برخلاف تصور عام، مترجم خالی از پیش فرض های ایدئولوژیک خود نبوده و همانند یک فیلتر صادف و بی رنگ یا واسطه ای امانتدار عمل نمی کند. مترجم در این داستان دارای مواضع سیاسی، مذهبی و فرهنگی خاص خود است. این موضوع از طرفی منشأ تنش و برخورد او با دیگر شخصیت های داستان و از طرف دیگر انگیزه او جهت ایفای نقشی سیاسی اجتماعی است. در حقیقت، ترجمه برای مترجم نه صرفاً یک شغل بلکه ابزاری دیپلماتیک جهت تأثیرگذاری بر جامعه خود و در بعدی وسیع تر بر جامعه جهانی است. مترجم در طول داستان مصرانه بر آن است که دولت ها به خاطر سوءتفاهم با یکدیگر وارد جنگ می شوند. هدف او نیز از مترجمی، به حداقل رساندن این سوء تفاهمات و اثرگذاری مثبت بر روابط بین المللی است. هنگام صحبت با کلر، سیلویا صراحتاً به بیان افکار و عقاید خود می پردازد. جملات او که همگی با “به اعتقاد من” و “به نظر من” شروع می شوند بیشتر شبیه بیانیه است تا ابراز عقیده شخصی. او که ناخواسته در جریان طرح یک ترور قرار می گیرد دچار مشکلاتی مضاعف می شود. از طرفی جان او از سوی تروریست ها مورد تهدید است و از طرف دیگر مورد شک و سوءظن کلر است. کلر برای آگاهی از ویژگی های شخصی و خصوصی مترجم سوالاتی پیاپی مطرح می کند که البته در نگاه اول شاید صرفاً اطلاعاتی کلی درباره ی یک فرد به نظر بیاید، اما از دیدگاهی فرهنگی به ترجمه در واقع فهرستی از عوامل شخصی تأثیرگذار بر عملکرد مترجم را به دست می دهد. به قسمتی از این دیالوگ توجه می کنیم:
کلر: از مترجم برام بگو.
مأمور اف بی ای: اینجا متولد شده، بیشتر عمرش رو تو آفریقا و اروپا زندگی کرده، در ژوهانسبورگ موسیقی و در سوربون و کشورهای مختلف اروپا زبان شناسی خونده…
کلر: پدر و مادرش چی؟
مأمور اف بی آی: پدرش انگلیسی و مادرش آفریقایی سفید پوسته پنج سال پیش به اینجا مهاجرت کرده مصاحبه استخدامش خیلی طول کشید، همون کسی بود که می خواستن. اون الان عضوی از سازمان ملله.
کلر: دیگه ازش چی می دونیم. از زمان اخذ مجوز اولیه؟ آیا متأهله؟ بچه داره؟ عضو باشگاه خاصی نیست؟ آیا رأی داده؟ جمهوری خواهه یا دموکرات؟ مذهبش چیه؟ در یک کلمه… اون کیه؟
با طرح این سوالات، مترجم در مرکز توجه داستان قرار می گیرد و به عنصری تأثیرگذار بدل می شود. از اینجا به بعد تقریباً همه اتفاقات داستان متأثر از تصمیمات و اقدامات مترجم است تا تاییدی بر اهمیت نقش او باشد. هر چه اهمیت نقش او بیشتر می شود، زندگی او نیز بیشتر مورد تهدید قرار می گیرد. به عنوان مثال در بخشی از فیلم شاهد تهدید جان مترجم در آپارتمان محل سکونتش هستیم. فردی ناشناس از پلکان اضطراری آپارتمان سیلویا خود را به پنجره اتاق او می رساند.
صرف نظر از نیت فرد مهاجم، این صحنه گویای این واقعیت است که زندگی مترجم نیز همانند زندگی زوانی مورد تهدید و سوءقصد است. مترجم خواسته یا ناخواسته دوشادوش شخصیت های سیاسی طراز اول جهان، فراز و نشیب های پیش روی خود را پشت سر می گذارد و هم چنان با حفظ سِمت به نقش پیچیده فرهنگی سیاسی خود ادامه می دهد. تأثیرگذاری او در عرصه بین المللی نیز چیزی کمتر از سیاستمداران و دولتمردان نیست.
- مترجم از فرهنگ آفریقایی که قبلاً در آن می زیسته دیدگاهی متفاوت به مخاطبان آمریکایی خود عرضه می کند. سیلویا با معرفی این دیدگاه نو به کلر، او را مجاب می کند که از دید او به مسائل بنگرد و با زبان او سخن بگوید. او در این فرایند کلر را از مرزهای فرهنگی خود جدا و او را با جهان بینی تازه ای آشنا می کند سیلویا عقاید قبیله کو برای تصمیم گیری در مرد کشتن یا بخشش قاتل از طرف خانواده مقتول را با کلر در میان می گذارد. طبق این عقیده چنانچه خانواده مقتول تصمیم به قصاص بگیرند غم و غصه آنان را ترک نخواهد کرد، در حالی که اگر از گناه قاتل بگذرند، شادی را برای خود به ارمغان خواهد آورد. کلر که همسرش را به تازگی در یک سانحه اتومبیل از دست داده، به این دیدگاه علاقه مند می شود و سعی می کند مسائل را از دریچه ای که مترجم به روی او گشوده است ببیند تا جایی که به زبان استعاری سیلویا حرف می زند، یعنی از استعاره های به کار رفته در دیدگاه مترجم استفاده می کند. او داستان کشته شدن همسرش را برای سیلویا تعریف می کند و اظهار می دارد اگر به قاتل دسترسی داشت پس از گذشت یک شب او را در رودخانه غرق می کرد. سپس می گوید: شاید از نظر قبیله کو کار خیلی درستی نباشد! نکته جالب و سرنخی که داستان در مورد موفقیت آمیز بودن ارتباط سیلویا و کلر در این صحنه می دهد، این است که کلر در ابتدای داستان یک بار شماره تماس خود را به خانم بروم داده بود، ولی او از پدرش آن امتناع کرد. در صورتی که پس از این که کلر به زبان استعاری مترجم، یعنی دیدگاه قبیله کو، با او صحبت می کند، سیلویا حاضر به پذیرش شماره تماس او می شود. در صحنه آخر داستان نیز، جایی که سیلویا در اتاق امن سازمان ملل اسلحه اش را به سمت زوانی نشانه رفته، کلر بار دیگر با توسل به استعاره کو موفق می شود سیلویا را متقاعد کند که اسلحه اش را زمین بگذارد.
نکته قابل توجه این است که نقش مترجم دیگر تنها ترجمه از یک زبان به زبان دیگر نیست، بلکه او نوعی جهان بینی را با خود به زبان مقصد به ارمغان می آورد که انگیزه اکثر تصمیمات و اقدامات او بوده و به نوبه خود بر عملکرد دیگر شخصیت ها در داستان نیز تأثیر می گذارد.
- در این فیلمنامه, عمل ترجمه در سطوحی فراتر از زبان در جریان است. اعمالی که توسط رهبران کشورها در فضاهای فرهنگی خاص و متفاوت انجام می شود، حتی اعمال ضد بشری چون پاک سازی قومی و نژادی، یعنی کاری که در این داستان ادموند زوانی مرتکب آن شده است به اهداف و نیات دیگری که بیشتر مورد قبول جامعه جهانی به خصوص اروپا و آمریکاست، تعبیر یا ترجمه می شود. در این داستان نماینده ادموند زوانی در سازمان ملل، جنایتی را که زوانی در کشورش ماتوبو مرتکب شده، جنگ علیه تروریست ها تعبیر کرده و اقدام او را شروعی لازم برای اصلاح دموکراتیک کشورش تلقی می کند. در این سطح است که اعمال و نیات به اهدافی خاص ترجمه می شوند؛ نکته ای که توسط خبرنگار تلویزیونی نیز تصریح می شود:
«دکتر زوانی متهم به نسل کشی و پاک سازی قومی است. با این حال انتظار می رود که او اثبات کند عملکرد او، برخلاف آن چه که برخی اعضای شورای امنیت ادعا کرده اند، نه اقدامی خشونت بار بلکه پاسخی به تروریسم و تهدید دموکراسی در کشورش است…»
به نظر می رسد علاوه بر سیلویا بروم، دیگر شخصیت های داستان نیز مترجم نیات، اهداف، اقدامات و گفته های خود برای یکدیگر هستند. ترجمه در این معنا از یک نظام فکری به نظام فکری دیگری انجام می شود که می تواند در درون یک زبان یا میان دو زبان اتفاق بیفتد. این چیزی است که در مکالمات شخصیت ها با یکدیگر مشهود است. در زیر به ذکر دو نمونه بسنده می کنم:
الف) کلر و همکارش در حال صحبت با پلیس اف بی ای:
– ما دست تنهاییم….
– یعنی این که باید بی کم و کاست اونها رو برگردونیم، وگرنه از پول خبری نیست…!
ب) کلر در حال صحبت با سیلویا
– نظرت در مورد زوالی چیه؟
– ازش مأیوسم.
– این که حرف آدم های عاشقه…!
با این که دیالوگ های بالا همگی در یک زبان اتفاق می افتد، فرایند ترجمه در معنایی عام در آنها قابل تشخیص است.
زبان و ترجمه در این فیلمنامه از اهمیتی ویژه برخوردار است و جالب اینجاست که هر کدام از شخصیت های اصلی موضع گیری خاص خود را در قبال زبان و ترجمه دارند. سیلویا بروم بر آن است کشورها به خاطر سوءتفاهم با یکدیگر وارد جنگ می شوند. کومان کومان، یکی از مخالفان زوانی، معتقد است که ترجمه چیزی جز دروغ نیست و سروکار آن با لایه های مختلف زبان است بی آن که معنای خاصی از آن استخراج شود. از نظر کلر نیز کار مترجم بازی با کلمات است. البته کلر شخصیتی سیال و کامل شونده دارد. هر چند در ابتدا نظر مثبتی در مورد کار مترجم ندارد، خود او بیشترین تأثیر را از مترجم و نقطه نظرات او می برد. دیدگاه او نسبت به نقش و جایگاه مترجم تا انتهای داستان تغییر می کند.
سخن آخر این که ترور نمایشی و نافرجام زوانی نیز از کابین مترجم به وقوع می پیوندد. فردی که قرار است این مأموریت را انجام دهد، در یکی از کابین های مربوط به مترجمان مخفی می شود تا در فرصتی مناسب اقدام به تیراندازی کند. این واقعیت البته به طور تمثیلی می تواند به این صورت تلقی گردد که زوانی بیشتر از آن که از طرف مأموران امنیتی مورد تهدید باشد، از سوی مترجم و جایگاه اوست که مورد هدف قرار می گیرد. مترجم در صحنه های مختلف داستان، پیشرو در شناسایی مجرم و جنایتکار است. او که از فرهنگی دیگر به سازمان ملل آمده و آشنا به هر دو فرهنگ آفریقایی و آمریکایی است، زودتر از همه پرده از توطئه زوانی برمی دارد، چون شناخت بیشتر و عمیق تری نسبت به انسان های هر دو فرهنگ دارد.